دختری با کوله بار خاطرات

رد خاطره ها

سوال ؟ ؟

از زندگی چی فهمیدی؟

دیدت به زندگی چیه؟

از زندگیت راضی هستی؟

از خدا چی میخوای؟

دل چند نفر رو شکستی؟

تا حالا واسه خودت و عشقت و دیگران چیکار کردی؟

تا حالا به کارات و عقایدت فکر کردی و به فکر عوض کردنشون افتادی؟

دوست داری لحظه ها زود بگذره یا دیر؟

اگه برگردی عقب دوست داری چه جوری زندگی کنی؟

چرا داری زندگی میکنی؟

 

 

 

 

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:57 ] [ mobina ] [ ]

مظلوم

ببینید چه قدر مظلوم؟؟!!

.

.

.

.

.

.

پس دوستش داری و با من موافقی که مظلوم. چون این همه اومدی پایین

.

.

میخوای قربونش بری؟؟ برو......

(شوخی کردم)

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:52 ] [ mobina ] [ ]

پسر خوب

 

 

 

1ـ يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد
۲ـ یک پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد.
۳ـ يه پسر خوب کمتر با اين جمله مواجه ميشود"مشتري گرامي دسترسي شما به اين سايت مقدور نمي باشد"..
۴ـ يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره.
۵ـ يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش.
۶ـ یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون..
۷ـ يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته.
۸ـ يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه.
۹ـ يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده.
۱۰ـ يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:"ساعت" چند" "کي مياي" "کجا" "دير نکني يا..
۱۱ـ يه پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه.
۱۲ـ يک پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نميکند.
۱۳ـ يک پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد
۱۴ـ يک پسر خوب که ژيان سوار ميشود روي بنز همسايه با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد.
۱۵ـ يک پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد.
۱۶ـ يک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند.
۱۷ـ يک پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نميشود.
۱۸ـ يک پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند.
۱۹ـ يک پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود.
۲۰ـ يک پسر خوب روزي 10بارهوس بردن نذري به دم در خانه همسايه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نميکند.
۲۱ـ يک پسر خوب بيشتر از 5 دقيقه در دستشوئي نميماند .
۲۲ـ يک پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند.
۲۳ـ يک پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوي و برزن عرعر عشق نکرده و آبروي خانوادگي خود را نميبرد.
۲۴ـ يک پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند.
۲۵ـ يک پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگي خود باشد.
۲۶ـ يک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و آرش و ... بگويند.
۲۷ـ يک پسر خوب در اثر ديدن افراد غرب زده جو گير نشده و لحاف کرسيه قرمز خال خال يشمي را به پيراهن تبديل نکرده و سر زانو خود را جر نميدهد.
۲۸ـ يک پسر خوب تقاضاي وسايل نا مربوطي از قبيل موبايل را از خانواده ندارد.
۲۹ـ يک پسر خوب در صورتي که با نامزد خود بيرون رفت و کسي به خانم متلک گفت فورا با پليس 110 تماس حاصل مي کند.
۳۰ـ يک پسر خوب براي احياي حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکيک مانند خر و الاغ به کار نميبرد.
۳۱ـ يک پسر خوب از معاشرت با دوستان بسيار خودماني که عادت به بيان شوخي هاي نا مربوط از قبيل حراج لفظي عمه و همچين خواهر مادر هستند امتناع ميکند.
۳۲ـ يک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالي به 12 ماه دهانش بوي تلفن نميدهد.
۳۳ـ یک پسر خوب هر صدايي از قبيل قار و قور شکم اهل خانه را با صداي تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نميپرد.
۳۴ـ يک پسر خوب براي بيرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوي آئينه نايستاده و بزک نميکند.
۳۵ـ يک پسر خوب در جشنهاي فاميلي جو گير نشده و نميرقصد تا ابروي کل خاندان رابر باد دهد.
۳۶ـ يک پسر خوب در مهماني هاي خانوادگي نوشدني هاي غير مجاز از قبيل ماءالشعير را تنها با رضايت نامه رسمي و کتبي پدر محترم استعمال ميکند.
۳۷ـ يک پسر خوب هر زمان که عشقش کشيد با زير شلواري کردي چين پيليسه دار و يا شرت مامان دوز و رکابي همانند قورباغه به وسط کوچه نميپرد.
۳۸ـ يک پسر خوب تنها براي رضاي خدا و کاهش بار سنگين ترافيک و حمل و نقل درون شهري و برون شهري هر کجا که دختر خانم يا خانمي را در رده سني 15 تا 25 سال ديد سوار کرده و به مقصد مي رساند..

يک پسر خوب تا به حال مشاهده نشده...

 

 

(این مطلب فقط جنبه طنز داره پس لطفا ناراحت نشید هر چند پسر خوب هنوز پیدا نشده(شوخی کردم))

 

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:43 ] [ mobina ] [ ]

نیمه گم شده ی من

 

 

 

 

نیمه ی گمشده ی من ، چه کسی می تونه باشه

 

 

مثل روح تشنه ی من ، همیشه دیوونه باشه


 

کسی که هر کلامش ، طلوعی تازه باشه


 

غم و تنهایی ما ، به یک اندازه باشه


 

اون کسی که خواستن او ، با همه فرق داشته باشه

 

 

هر چی که از او بخونم ، شعر بی غمی نباشه

 

 

کسی که برای خوندن ، نشسته تو سینه ی من


 

نفس هاش هوای عشقه ، سکوتش صدای عشقه

 

 

اون که از نهایت عشق ، من و با اسمم بخونه

 

 

من و جزئی از وجودش ، یا خود خودش بدونه


 

اون که گم شده از آواز ، تا که من تنها بمونم

 

 

جاده ی جستجوهامو ، تا قیامت بکشونم


 

کسی که همیشه عاشق ، مثل من دیوونه باشه

 

 

تو دنیا اگه نباشه ، تو آینه می تونه باشه

 


 

کسی که هر کلامش ، طلوعی تازه باشه


 

 

غم و تنهایی ما ، به یک اندازه باشه

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:11 ] [ mobina ] [ ]

اخر دفتر عشق

 

 

دفتر عشـــق كه بسته شـد

ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم

خونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون

به پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

اونيكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

بد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

براي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

حالا بايد فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم

غــرور لعنتي ميگفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

بازي عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

از تــــو گــــله نميكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

از دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم

چــــــــراغ ره تـاريكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيم

دوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

چه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــو

آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه

دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه

بزن تير خــــــــــــــــــلاص رو

ازاون كه عاشقــــت بود

بشنواين التماس رو

ــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــ

ـــــــــــ

ـــــــ

ــــ

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:0 ] [ mobina ] [ ]

منو ببخش

 


منو ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون

دستای خالیمو ببین آخر قصه رو بخون

 ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش

با پول اون نخ خریدم  زخم دلم رو بستمش

همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم

بین من و تو فاصله است  یک در سرد آهنی

من که کلیدی ندارم   تو واسه چی در می زنی

این در سرد لعنتی  شاید که نخواد وا بشه

قلبتو بردار و برو قطار داره سوت می کشه

همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم

من واسه تو خیلی کمم

منو ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون

دستای خالیمو ببین آخر قصه رو بخون

 ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش

با پول اون نخ خریدم  زخم دلم رو بستمش

همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم

بین من و تو فاصله است  یک در سرد آهنی

من که کلیدی ندارم   تو واسه چی در می زنی

این در سرد لعنتی  شاید که نخواد وا بشه

قلبتو بردار و برو قطار داره سوت می کشه

همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم

من واسه تو خیلی کمم

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:59 ] [ mobina ] [ ]

بی احساس

 

 

 


             بدرقه لازم ندارم .....

           خودم راه رفتن رو بلدم.....

              فقط یه خواهش نزار بمونه زیر پا..

               قلبمو بردار از رو زمین.....

               دوست دارم باری تو به حرف ساده بود.....

             غافل از این که قلب من منتظر اشاره بود....

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:31 ] [ mobina ] [ ]

تو نگرانم نشو......

 

 

 

امشب همه چیز رو به راه است

همه چیز ارام.....ارام

باورت می شود....

دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یک آرامبخش "

تو نگرانم نشو !

همه چیز را یاد گرفته ام !

راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !

تو نگرانم نشو !!

همه چیز را یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی !

یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !

یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...

و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !

تو نگرانم نشو !

همه چیز را یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....

یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!

یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم !

یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم....

و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !

اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...

" که چگونه.....! برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...

و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....

" فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نمی گیرم

تو نگرانم نشو !!

خواهــم گرفت

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:26 ] [ mobina ] [ ]

بی پایان

 

 

يك سال نقش فاصله هامان سكوت بود

شاید برای حرف زدن از عشق زود بود

ای كاش قفل سخت سكوت تو میشكست

یا در نگاه سرد تو خورشید می نشست

من موج خسته بودم و تو ساحلم شدی

با یك نگاه ساكن شهر دلم شدی

اكنون ولی به ساحل باور رسیده ام

دیگر گذشت فصل و به آخر رسیده ام

آری كویر تشنه به باران نمی رسد

این قصه تا ابد به پایان نمی رسد

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:22 ] [ mobina ] [ ]

قصه ی تلخ

 


نمي دونم از كجا شروع كنم قصه ي تلخ سادگيمو......

نمي دونم چرا قسمت مي كنم روزاي خوب زندگيمو.....

چرا تو اول قصه همه دوستم مي دارن ..... وسط قصه كه مي رسه سر به سرم مي زارن....

تا مي خواد قصه تموم شه همه تنهام مي زارن.....

مي تونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم.... مي تونم مثل همه يه عشق بادي بسازم تا با يه نيش زبون بتركه خراب بشه....تا بيان جمعش كنن حباب دل سراب شه.....

مي تونم بازي كنم با عشق و احساس كسي .... مي تونم درست كنم ترس دل و دلواپسي...

مي تونم دروغ بگم تا خودمو شيرين كنم ..... مي تونم پشت دلا قايم بشم كمين كنم ...

ولي با اين همه حرفا باز منم مثل اونا دروغگو مي شم هميشه ورد زبونام......

يه نفر پيدا بشه به من بگه چي كار كنم ...

با چه تيري اوني كه دوسش دارم شكار كنم ...

بايد از چي بفهمم چه كسي دوستم داره ...

توي دنيا اصلا عشق واقعي وجود داره ...؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

[ سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:16 ] [ mobina ] [ ]